چشمان تو
کلبه باران

عکس

هر شب کتاب خاطراتم را


بر بارش ابر نگاهت ، می تکانم


هر شب نگاه قاب عکست می کنم ، باز


اشک دلم را بر برگهای دفتر یاس خیالم ، می تکانم .


وقتی که می لرزد دلم با رفتن تو


فرش دلم را در نگاهت ، می تکانم .


هر شب به یاد مستی عطر نگاهت


دلواپسی های دلم را ، می تکانم .


وقتی که افکارم می گردد پریشان از فراقت ،


اندیشه ام را از غبار و گرد غم ها ، می تکانم .


باید ببندم دفتر یاس خیالم ،شاید دگر باره ببینم ،


که در میان کوچه ی رویایی عشق ،


پر گشته از عطر شقایق های عاشق .


خواهم قلم برگیرم و شعری نویسم .


اینک ، دوباره می سرایم یک غزل ،


بر روی کاغذ پاره های دفتر عشق .


اینک ، دوباره با طلوع غنچه ی دل ،


بر روی گلبرگ شقایق های عاشق ،


عطر حضورت ، می فشانم ....



نوشته شده در 17 / 4برچسب:,ساعت توسط ابری| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت